اخبار مهم دنیا

اخبار مهم دنیا در این وبلاگ منتشر می شود

اخبار مهم دنیا

اخبار مهم دنیا در این وبلاگ منتشر می شود

اخبار مهم دنیا در این وبلاگ منتشر می شود

۱۲۳ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

موتور سیکلت! این وسیله بسیار کاربردی و در عین حال بسیار خطرناک که سالها جان بسیاری از هم وطنانمان را در اثر بی احتیاطی میگیرد.

همانطور که در مقاله ایمنی در موتور سواری پیشتر شرح دادیم، اگر شما مسائل ایمنی را در هنگام رانندگی با موتور سیکلت رعایت نکنید ممکن است عواقب بسیار فاجعه باری را برای خود رقم بزنید.

اگز شما هم از آن دسته موتور سوارانی هستید که خیلی دوست دارید خانواده خودتان را با موتور سیکلت خود به تفریح برده و از خودرو استفاده زیادی نکنید ما امروز اینجاییم تا به شما ۵ دلیل قانع کننده بدهیم که کارتان بسیار اشتباه است.

در  اینجا ۵ دلیل آورده ایم که شما نباید کودکان خود را با موتور سیکلت جابجا کنید.

احتمال تصادف حتی در بهترین حالت
شما هرچقدر هم که راننده خوبی باشید، باز هم احتمالات بسیار زیادی برای تصادف شما در حین موتور سواری وجود دارد. هر چقدر هم که مسائل ایمنی را رعایت کنید، باز هم ممکن است یک نفر با سرعت بسیار بالا از پشت سر به موتور سیکلت شما برخورد کرده و شما را نقش بر زمین کند!

 

 

 

 

  • مهسا نقوی
  • ۰
  • ۰

آرزوی_عجیب

در دبستانی،معلمی به بچه ها گفت آرزوهاشونو بنویسن . اون نوشته های بچه ها رو جمع کرد و به خونه برد .

یکی از برگه‌ها ؛ معلم رو خیلی متاثر کرد . در همون اثنای خوندن بود که همسرش وارد شد و دید که اشک از چشمای خانمش جاریه . پرسید، چی شده؟ چرا اینقدر ناراحتی ؟

زن جواب داد، این انشا را بخوان؛ امروز یکی از شاگردانم نوشته . گفتم آرزوهایشان را بنویسند و اون اینجوری نوشته .

مرد کاغذ را برداشت و خواند. متن انشا اینگونه بود:

 

"خدایا، می‌خواهم آرزویی داشته باشم که مثل همیشه نباشد؛ مخصوص است. می‌خواهم که مرا به تلویزیون تبدیل کنی.می‌خواهم که جایش را بگیرم. جای تلویزیونی را که در منزل داریم بگیرم. می‌خواهم که جایی مخصوص خودم داشته باشم و خانواده‌ام اطراف من حلقه بزنند.می‌خواهم وقتی که حرف می‌زنم مرا جدّی بگیرند؛ می‌خواهم که مرکز توجّه باشم و بی آن که سؤالی بپرسند یا حرفم را قطع کنند بگذارند حرفم را بزنم. دلم می‌خواهد همانطور که وقتی تلویزیون خراب است و به آن می‌رسند، به من هم برسند و توجّه کنند.

 

 

 

  • مهسا نقوی
  • ۰
  • ۰

کاش

🌍 در زندگی لحظه‌هایی هست که دلت می‌خواهد مثل پنیر پیتزا کش بیایند، طولااانی! تمام نشود. ❤️
مثل وقتهایی که کسی از دست پختت تعریف میکند حتی اگر به آن غذا آلرژی داشته باشد. 

مثل وقت‌هایی که بوی خاک باران خورده می‌پیچد توی هوا و دوست داری ریه‌ات اندازهٔ جنگل‌های گیلان باشد برای فرو دادن آن همه عطر...!

 

مثل لحظهٔ تمام شدن یک مکالمه تلفنی وقتی هنوز دلت نمی‌آید گوشی را بگذاری؛ انگار که ته‌ماندهٔ صدایش هنوز توی سیم تلفن هست!

مثل چشم‌هایی که وادارت می‌کنند سرت را بیندازی پایین و زمین را نگاه کنی، گویی که مغولی شمشیرش را گذاشته روی گردنت!

مثل خداحافظی‌ها. وقتی که هی دلت نمی‌آید بروی و می‌گویی: کاری نداری؟ دیگه خداحافظ...؛ واقعاً خداحافظ...!

 

 

 

 

  • مهسا نقوی
  • ۰
  • ۰

 

ببخشید شما ثروتمندید؟

هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى مچاله شده بودند. هر دو لباس هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند. پسرک پرسید: ببخشین خانم! شما کاغذ باطله دارین؟

کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آنها کمک کنم. مى خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آنها افتاد که توى دمپایى هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود.

گفتم: بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم.

آنها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهایشان را گرم کنند. بعد یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آنها دادم و مشغول کار خودم شدم. زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد.

 

 

  • مهسا نقوی
  • ۰
  • ۰

ترس ازآینده

 

مثنوی یک قصه‌ای دارد بس زیبا و ارزشمند
 

حکایت یک گاو است که از صبح تا شب، توی یک جزیره سبزِ خوش آب و علف مشغول چراست. خوب می‌چرد، خوب می‌خورد، چاق و فربه می‌شود

اما شب تا صبح از نگرانی اینکه فردا چه بخورد، هرچه به تن‌اش گوشت شده بود، آب می‌شود.

 

حکایت آن گاو، حکایت دل نگرانی‌های بی‌خود ما آدم‌هاست.

 

حکایت‌‌ همان ترس‌هایی است که هیچ‌وقت اتفاق نمی‌افتد، فقط لحظه‌هایمان را هدر می‌دهد.

 

یک روز چشم باز می‌کنی، به خودت می‌آیی، می‌بینی عمرت در ترس به آینده ای نامعلوم گذشته

و تو لذتی از روز‌هایت نبردی.

 

 

 

  • مهسا نقوی
  • ۰
  • ۰

 

 

مفید برای کم خونی:
عدس. خرما. انار. اسفتاج نپخته یا بخارپز. حبوبات. سبزیجات. میوه ها. گردو. زیره سیاه. لوبیا سبز. عسل. هویج. و این که قرص آهنی که توی داروخونه ها می فروشن عوارش جانبی داره. بدن انسان یون آهن نیاز داره نه ملکول آهن.
کلسیم و ویتامین د:
یکی از دلایلی که اکثر مردم کمبود کلسیم دارن، عدم تحرکه و دور بودن از نور خورشید. ما برای جذب کلسیم نیاز به تحرک داریم در غیر اینصورت، کلسیم دفع میشه و سنگ توالت سرشار از کلسیم خواهد شد!! برای جذب کلسیم نیاز به ویتامین د داریم. ویتامین د از راه نور خورشید بدست میاد. پس تحرک و نور خورشید برای کلسیم و ویتامین د نه تنها مفید بلکه خیلی خیلی ضروری هستن.

 

  • مهسا نقوی
  • ۰
  • ۰

چند توصیه

قبل از خوردن غذا بسم الله الرحمن الرحیم من اوله و آخره بگویید.

همیشه آب را نشسته بنوشید و آن را جرعه جرعه بمکید. سرکشیدن آب کار اشتباهی است.

روی مسیر قبله بخوابید. به همان مسیری که برای نماز می ایستید و پاهایتان روی محل سجده باشد.

حتی الامکان از خوردن دارو پرهیز کنید. داروها بیشتر از آن که مداوا کنند، باعث بروز بیماری می شوند.

تا جای ممکن از خوردن گوجه  وخیارسبز گلخانه ای پرهیز کنید. تخم مرغ ماشینی نخورید. فست فود و عذاهای بازاری اصلا نخورید. چیپس و آدامس و شکلات های جدید و کاکائو دار را مصرف نکنید. نوشابه اصلا نخورید. شیر پاستوریزه به هیچ عنوان مصرف نکنید و از شیر محلی استفاده کنید. پنیر پاستوریزه نخورید. ( روش تهیه ی پنیر خانگی : شیر را 20 دقیقه بجوشانید. برای هر کیلو شیر یک قاشق غذاخوری سرکه لازم است. به محض خاموش کردن شعله ی گاز، سرکه ها را مخلوط کنید و خوب هم بزنید تا به اصطلاح شیر بریده بریده شود. آن را از کیسه ی تمیزی رد کنید تا تکه های پنیر بجا بماند. نیم ساعت صبر کنید تا سرد شود. پنیر خوشمزه ی شما آماده است. )

 

 

 

  • مهسا نقوی
  • ۰
  • ۰

🌷ًﺑﻪ ﮔﻤﺎﻧﻢ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ،
ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﺶ است، 

ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻧﺪ،
ﮐﻪ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺣﻮﺍﺱﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺴﺖ،
 
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺧﻂ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ
 ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻝﺷﺎﻥ ﭘﯽ ﺗﻮ، ﺩﻝِ ﺗﻮ ﻭ ﺩﺭﺩ ﺗﻮﺳﺖ...
 ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﻨﺪ،

ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﭘﯿﮕﯿﺮﻧﺪ...ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ ﺩﻟﮕﯿﺮﻧﺪ...

ﻫﻤﯿﻦ ﺁﺩﻡﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ دلتنگت ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﯽﻣﻘﺪﻣﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﻨﺪ،

 

 

 

  • مهسا نقوی
  • ۰
  • ۰

زن

 

 

وقتی خدا زن را می آفرید در روز ششم تا دیر وقت کار میکرد. 
فرشته ای اومد و پرسید: چرا انقدر روی این یکی وقت میگذاری؟ 
خدا پاسخ داد: میدونی چه خصوصیاتی در نظر گرفتم تا درستش کنم؟ 
باید بیش از ٢٠٠ قسمت قابل حرکت داشته باشه، از همه جور غذا استفاده کنه، وقتی بیمار میشه، خودش خودش رو معالجه کنه، ٢٠ساعت در روز بتونه کار کنه هم زمان سه تا بچه رو در آغوش بگیره و با یه بوسه از زانوی زخمی تا قلب شکسته رو شفا بده!!! 

خداوند گفت: چیزی نمونده موجودی که محبوب قلبم هست رو کامل کنم. فرشته جلوتر اومد و زن رو لمس کرد: این که خیلی لطیفه!
بله لطیفه، ولی خیلی قوی درستش کردم نمیتونی تصور کنی چه چیزهایی رو میتونه تحمل کنه و بر چه مشکلاتی پیروز شه؟

 

 

  • مهسا نقوی
  • ۰
  • ۰

اکثر افراد خواسته شون از خدا و مذهب و سیروسلوک، فقط حاجت گرفتن برای موارد مادی و دنیاییه. اگر صلواتی میفرستن فورا منتظر شکافته شدن سقف اتاقن تا ببین فرشته ای ظاهر میشه یا نه!  2 رکعت نمازی اگر میخونن طلبکار زمین و زمان میشن. البته این روش مربوط به دهه چهل و پنجاهی هاست . جوونای امروزی صلوات نفرستاده و نماز نخونده هم طلبکارن. طلبکار خدا، زمین و زمان، مردم، و همه. 
هم اینا اشتباه میکنن هم اونا.
پس چه افرادی اشتباه نمی کنن؟!
افرادی که بدون خواستن حاجت، شاکر خدان. اسم خدا که میاد لبخند میزنن. به همین سادگی. داد نیمزنن. اخم نمیکنن. فحش نمیدن. در حال فدم زدن باهاش حرف میزنن و به یادشن. ظهر و صبح تو خیابون و ماشین و ..... باهاش حرف میزنن. توی خونه، محل کار، مهمونی .... 
شب از خواب نازشون بیدار میشن با خداشون نیایش می کنن. وقتی همه خوابن و هیشکی نیس ببینتشون. از سحر تا صبح کلی وقته. ربطی به نماز خوندن هم نداره و همین که با خدا حرف بزنی و شاکرش باشی کافیه. به عظمتش پی ببری. صداش بزنی.

 

 

 

  • مهسا نقوی