اخبار مهم دنیا

اخبار مهم دنیا در این وبلاگ منتشر می شود

اخبار مهم دنیا

اخبار مهم دنیا در این وبلاگ منتشر می شود

اخبار مهم دنیا در این وبلاگ منتشر می شود

  • ۰
  • ۰

 روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام
 روبروى خانه ى من یک دختر و مادرش زندگى مى کنند هر روز و گاه نیز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند مرا تحمل این اوضاع دیگر نیست. عارف گفت شاید اقوام باشند گفت نه من هر روز از پنجره نگاه میکنم گاه بیش از ده نفر متفاوت می ایند بعدازساعتى میروند. عارف گفت کیسه اى بردار براى هرنفر یک سنگ درکیسه انداز چند ماه دیگر با کیسه نزد من بیا تا میزان گناه ایشان بسنجم .



 روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام

 روبروى خانه ى من یک دختر و مادرش زندگى مى کنند هر روز و گاه نیز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند مرا تحمل این اوضاع دیگر نیست. عارف گفت شاید اقوام باشند گفت نه من هر روز از پنجره نگاه میکنم گاه بیش از ده نفر متفاوت می ایند بعدازساعتى میروند. عارف گفت کیسه اى بردار براى هرنفر یک سنگ درکیسه انداز چند ماه دیگر با کیسه نزد من بیا تا میزان گناه ایشان بسنجم . مرد با خوشحالى رفت و چنین کرد. بعد از چند ماه نزد عارف آمد وگفت من نمى توانم کیسه را حمل کنم از بس سنگین است شما براى شمارش بیایید. عارف فرمود یک کیسه سنگ را تا کوچه من نمی توانی بیاوری، چگونه میخواهی با بار سنگین گناه نزد خداوند بروى ؟ حال برو به تعداد سنگها حلالیت بطلب و استغفارکن .. چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعدازمرگ وصیت کرد شاگردان و دوستدارانش در کتابخانه او به مطالعه بپردازند . اى مرد آنچه دیدى واقعیت داشت اما حقیقت نداشت. همانند توکه در واقعیت مومنی اما درحقیقت شیطان ...






  • ۹۸/۰۳/۲۷
  • مهسا نقوی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی