اخبار مهم دنیا

اخبار مهم دنیا در این وبلاگ منتشر می شود

اخبار مهم دنیا

اخبار مهم دنیا در این وبلاگ منتشر می شود

اخبار مهم دنیا در این وبلاگ منتشر می شود

  • ۰
  • ۰

اثر_ترک_گناه


 یکی از صالحین وارد مصر شد آهنگری را ملاقات کرد که با دست خود آهن سرخ کرده را از کوره بیرون می آورد و حرارت آهن به او صدمه نمی رساند ، با خود گفت : این مرد البته یکی از اوتاد است. پیش آمد سلام کرد و گفت: 

ای بنده خدا ،به حق آن کسی که این کرامت را به تو داده دعایی درباره من بنما. آهنگر چون بشنید بگریست و گفت: 

ای مرد، آن گمان که به من بردی خطا است. من خود را از صالحین نمی دانم .




 یکی از صالحین وارد مصر شد آهنگری را ملاقات کرد که با دست خود آهن سرخ کرده را از کوره بیرون می آورد و حرارت آهن به او صدمه نمی رساند ، با خود گفت : این مرد البته یکی از اوتاد است. پیش آمد سلام کرد و گفت: 


ای بنده خدا ،به حق آن کسی که این کرامت را به تو داده دعایی درباره من بنما. آهنگر چون بشنید بگریست و گفت: 


ای مرد، آن گمان که به من بردی خطا است. من خود را از صالحین نمی دانم .


آن مرد گفت: این عمل تو را کسی قادر نیست مگر بندگان خالص صالح . 


آهنگر گفت: این را سببی است. 


آن مرد گفت: بر من منت گذار و آن سبب را برایم بگو.


💎گفت: روزی در همین دکان مشغول کار بودم. زنی صاحب جمال که مانندش ندیده بودم بر من وارد شد و از فقر و پریشانی خود شکایت نمود. من شیفته جمالش شدم .گفتم :


اگر مراد مرا می دهی حوائج تو را انجام خواهم داد. 


گفت: ای مرد از خدا بترس من اهل این عمل نیستم. 


من هم گفتم: از پی کار خود رو. 


آن زن با حال پریشانی رفت. بعد از چندی برگشت و گفت: 


ضرورت مرا به اینجا کشانید که تو را اجابت کنم. 


در آن حال زن را برداشته به خانه رفتم و درب خانه را قفل کردم. 


زن گفت: چرا درب خانه قفل کردی؟ 


گفتم: ترسیدم مردم از حالم با خبر شوند. 


گفت: چرا از خدا نمی ترسی؟ 


گفتم: خدا غفور و رحیم است. 


  چون نزدیکش رفتم دیدمش چون شاخه ریحان که از باد تند مضطرب شود در غلق و اضطراب افتاد و سیلاب اشک از چشمش جاری شد. 


گفتم: تو را چه می شود؟ 


گفت: از خدای خود خائف و ترسناکم که حاضر و ناظر به ما است.

 🌼گفت: ای مرد اگر دست از من برداری ضمانت می کنم که خداوند آتش دنیا و آخرت را بر تو حرام کند. 


کلام آن زن در من اثر کرد .


🌸دست از مقصود خود کشیدم و آنچه داشتم به او دادم و گفتم: 


ای زن برو به سلامت که تو را از ترس خدا رها کردم. 


آن زن خوشحال و مسرور به خانه اش برگشت. آن شب در خواب دیدم مخدره ای که تاجی از یاقوت بر سر داشت و به من فرمود: 


خدای جزای خیرت دهد . 


گفتم: شما کیستید؟ 


فرمود مادر آن زنی که نزد تو آمد و او را از ترس خدا ترک کردی .خدا تو را به آتش دنیا و آخرت نسوزاند. 


گفتم: آن زن از کدام فامیل بود؟ 


گفت: از نسل رسول خدا (ص) .


پس من حمد خدا به جا آوردم. از آن روز آتش به من ضرر نمی رساند و امیدوارم که در آخرت هم مرا نسوزاند.


✅از این داستان روشن می شود که هرکه آتش شهوت خود را از حرام نگه دارد و هنگام فراهم شدن اسباب و هیجان شهوت خودداری کند خداوند آتش را بر او سرد و سلام قرار خواهد داد و در جوار رحمت خود جایش می دهد.





  • ۹۸/۰۴/۱۵
  • مهسا نقوی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی