اخبار مهم دنیا

اخبار مهم دنیا در این وبلاگ منتشر می شود

اخبار مهم دنیا

اخبار مهم دنیا در این وبلاگ منتشر می شود

اخبار مهم دنیا در این وبلاگ منتشر می شود

  • ۰
  • ۰

اسب سواری ، مرد فلجی را سر راه خود دید ڪه عصا به دست پیاده می رود .
مرد سوار دلش به حال او سوخت ، از اسب پیاده شد. او را از جا بلند ڪرد و بر روی اسب گذاشت تا او را به مقصد برساند!

مرد افلیج ڪه اڪنون خود را سوار بر اسب می دید، دهنه ی اسب را ڪشید و گفت :
اسب را بردم ... 

و با اسب گریخت!





اسب سواری ، مرد فلجی را سر راه خود دید ڪه عصا به دست پیاده می رود .

مرد سوار دلش به حال او سوخت ، از اسب پیاده شد. او را از جا بلند ڪرد و بر روی اسب گذاشت تا او را به مقصد برساند!


مرد افلیج ڪه اڪنون خود را سوار بر اسب می دید، دهنه ی اسب را ڪشید و گفت :

اسب را بردم ... 


و با اسب گریخت!

پیش از آن ڪه دور شود، صاحب اسب داد زد :

 "تو تنها اسب را نبردی ، جوانمردی را هم بردی!

اسب مال تو ؛ اما گوش ڪن ببین چه می گویم"

مرد افلیج اسب را نگه داشت.

مرد سوار گفت : هرگز به هیچ ڪس نگو چگونه اسب را به دست آوردی! می ترسم ڪه دیگر "هیچ سواری" به پیاده ای رحم نڪند!


حڪایت ، حڪایت روزگار ماست!!

به قدرتمندان و ثروت اندوزان و ڪاخ نشینان بگویید: شما ڪه با جلب اعتماد مستمندان و بیچارگان و ستمدیدگان ؛ اسب قدرت به دستتان افتاده ...

شماها ؛

نه فقط اسب ،

ڪه ایمان ،

اعتماد ،

اعتقاد

و ...

نان سفره مان را بردید ...

فقط به ڪسی نگویید چگونه سوار اسب قدرت شدید!!!

افسوس... ڪه دیگر نه بر اعتمادها اعتقادی است و نه بر اعتقادها، اعتمادی!‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌






  • ۹۸/۰۳/۳۰
  • مهسا نقوی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی